۱۳۹۰/۱۱/۰۲

پنج حرامزاده



قاضی صلواتی
ابوالقاسم صلواتی، قاضی شعبه 15 دادگاه انقلاب است که به صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی شهرت دارد، شاید از این رو است که کمپین بین المللی حقوق بشر در سلسله گزارش هایی تحت عنوان، "مردان خشونت" از او به عنوان "قاضی مرگ" نام برده و خواستار عزل او و رسیدگی عادلانه به تمام پرونده هایی که زیر دست او بوده شده است.
این کمپین، قاضی صلواتی را سیاسی ترین قاضی سالهای اخیر قوه قضاییه ایران معرفی کرده که به گفته وکلای حقوق بشر نفوذ دستگاه های اطلاعاتی بر تصمیم گیری وی چنان است که حکمی خارج از اراده این دستگاه ها توسط وی صادر نمی شود.
به گفته یکی از وکلای حقوق بشر "با وجود قاضی صلواتی هیچ نوع دفاعی از متهم معنی ندارد. قاضی صلواتی نه تنها به دفاعیات متهم و یا وکلای آنها گوش نمی دهد بلکه با جانبداری از دادستان و دستگاه های اطلاعاتی مسوول پرونده هیچ شانسی برای اجرای عدالت باقی نمی گذارد. دادگاهی که صلواتی قاضی آن باشد نتیجه اش از پیش معلوم است و آن هم محکومیت سنگین متهم سیاسی است".
از سوابق قاضی صلواتی و اینکه پیش از ریاست شعبه 15 دادگاه انقلاب، در کدام شعبه یا در کدام بخش از دستگاه قضایی مشغول به کار بوده هیچ اطلاعی در دست نیست و رسانه ها و فعالین حقوق بشر با صدور احکام اعدام برای فعالین مدنی و سیاسی، با نام این قاضی آشنا شدند.
او پیش از این قاضی پرونده های برادران علائی، انفجار حسینیه شیراز، ترور حسن احمدی مقدس بود.
عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر، بعد از صدور حکم اعدام برای متهمان انفجار حسینیه شیراز از سوی قاضی صلواتی، به روز گفته بود که "قاضی صلواتی از پذیرش وکالت نامه او برای متهمان شیراز جلوگیری کرده". این حقوقدان اعتراض کرده بود که چرا پرونده های سیاسی و حساس را تنها به این شعبه و به قضاوت قاضی صلواتی می فرستند.
قاضی صلواتی، قاضی دادگاههای نمایشی بعد از انتخابات مخدوش گذشته بود که در شهریور 88 برگزار شد و بیش از صد سال حبس تعزیری برای متهمان این دادگاه در پی داشت و محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی پورهم اعدام شدند.
او حسین درخشان را به اعدام محکوم کرد و حکم این وبلاگ نویس در دادگاه تجدید نظر به 19 سال و نیم حبس تعزیری تبدیل شد. علی صارمی، دیگر زندانی سیاسی بود که از سوی قاضی صلواتی به اعدام محکوم و قبل از پایان روند دادرسی به دار آویخته شد.
عماد بهاور، عو نهضت آزادی ایران از سوی این قاضی به حبس و محرومیت دهساله از فعالیت سیاسی و اجتماعی محکوم شده. حکم زندان ده ساله این فعال سیاسی در حالی صادر شده که مادر او اعلام کرده است بازجویان در مراحل بازجویی به او گفته بودند حکم زندانش 10 سال خواهد بود.
رضا خادمی، حامد روحی نژاد، ناصر عبدالحسینی، محمدرضا علی زمانی، احمدکریمی، عبدالرضا قنبری، امیررضا عارفی، مجید توکلی، امید منتظری، عبدالله مومنی، سلمان سیما، مسعود باستانی، حسام سلامت، شهاب الدین طباطبایی، مرتضی الویری، مصطفی تاجزاده، محسن میردامادی، داود سلیمانی، عبدالله رمضان زاده، محسن امین زاده، بهزاد نبوی، محمدعلی ابطحی، عذرا سادات قاضی میرسعید، محمدپورعبدالله، کیارش کامرانی، مهرداد ورشویی، فرامرز عبدالله نژاد، سعید متین پور مرتضی لایقی، قادر رحیمی و حسین باستانی نژاد از جمله کسانی هستند که از سوی قاضی صلواتی با احکام سنگین حبس تعزیری و یا اعدام مواجه شده اند.
عبدالله مومنی از جمله دیگر فعالانی است که توسط قاضی صلواتی محکوم شده است. او در نامه سرگشاده ای از بازجویان و قای پرونده اش شکایت و اعلام کرد قاضی پرونده هر بار او را می‌دید به او توصیه می‌کرد که اگر نظر بازجویش را بر آورده نکند، حکم سنگینی خواهد گرفت.


قاضی مقیسه
محمد مقیسه، رئیس شعبه 28 دادگاه انقلاب است که به گفته مهدی خزعلی باید نامش در کتاب رکوردهای گینس ثبت شود.

او در عرض سه دقیقه، محمد نوری زاد را محاکمه و برایش حکم صادر کرده است.

براساس گزارش وب سایت رسمی محمد نوری زاد، قاضی مقیسه به محمد نوری زاد گفته است: "من بزرگترهای تو را به طناب اعدام سپرده ام و حالی ات می کنم مزدور اجنبی. گم شو بیرون".

او بعد از انتخابات مخدوش سال گذشته قضاوت پرونده های مطبوعاتی و سیاسی را برعهده گرفته است.

کمپین بین المللی حقوق بشر به نقل از وکلای حقوق بشر و خانواده های زندانیان سیاسی و مطبوعاتی گزارش داده که: رای های صادرشده از سوی قاضی مقیسه هیچ مبنای حقوقی نداشته و بسیار نزدیک به سخنان بازجویان به متهمانشان در مورد طول مدت زندان و یا احیانا اعدام بوده است. در یکی از این موارد قاضی مقیسه یک جوان دانشجوی ۲۰ ساله به نام محمدامین ولیان را به اعدام محکوم کرد. تنها مدرکی که علیه وی در دادگاه ارایه شد اعترافات زندانی مبنی بر پرتاب سه سنگ درجریان یکی از تظاهرات بوده است. این حکم در دادگاه تجدید نظر به سه سال تقلیل یافت.

جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی دو زندانی سیاسی هستند که از سوی قاضی مقیسه به اعدام محکوم  و بامداد دوشنبه در بی خبری کامل خانواده ها و وکلایشان اعدام شدند.

بهاره هدایت، فعال دانشجویی از سوی این قاضی به 9 سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده و امین احمدیان، همسر او با اشاره به عدم موافقت این قاضی با مرخصی همسرش گفته است: "قاضی مقیسه به ما گفت چطور بهاره را آزاد کنیم؟ اگر بهاره در زندان نباشد پس چه کسی باشد"؟

براساس گزارشی که وب سایت کلمه از سه قاضی معروف دادگاه انقلاب نوشته، قاضی مقیسه در دهه های اول انقلاب در اوین "حاج ناصر" نامیده می شد و با همین نام  دراجرای احکام اعدام همراه با مجتبی حلوایی همراه بود. او بعدها رئیس شعبه حجاب و ماهواره شد که در انتهای خیابان بهشتی بود. او پس از انتخابات احکام زیادی برای دستگیر شدگان، بخصوص کسانی که در اعتراض های خیابانی بازداشت شده بودند صادر کرد. او در جلسه های دادرسی همواره با فریاد و توهین با متهمان روبرو می شود. بسیاری از وکیل ها در جلسه دادگاه به او یاد آور شده اند که شما به عنوان یک قاضی قرار است بی طرفانه بین متهم که موکل ماست و شاکی که وزارت اطلاعات است رسیدگی کنید نه اینکه آشکارا خودتان یک طرف ماجرا را بگیرید و به موکلان ما توهین کنید.قاضی مقیسه در برابر این اعتراض ها بسیاری از وکلا را از جلسه دادگاه اخراج و حتی آنها را تهدید به زندان کرده است.

او در دادگاه نظام حسن پور، یکی از معترضان به نتایج انتخابات رو به او که اهل خرم آباد است، وی را دهاتی خطاب کرد و با الفاظ چنان زشتی با او سخن گفت که این جوان روستایی را به گریه انداخت. قاضی مقیسه از جمله به این جوان دانشجو گفته بود: تو که یک دهاتی(…) هستی، چکار به تظاهرات و اعتراض داری؟ 


قاضی پیرعباسی
قاضی پیرعباسی اما در صدور احکام محرومیت، تبعید  و ممنوع الخروجی از ایران تخصص دارد. از نظر این قاضی، فیلمساز نباید فیلم بسازد، روزنامه نگار نباید بنویسد، وکیل نباید وکالت کند و فعال سیاسی نباید به فعالیت سیاسی بپردازد.

او که پیشتر قاضی دادگاه خانواده بوده، اکنون قاضی شعبه 26 دادگاه انقلاب و جانشین قاضی حداد است.

جعفر پناهی، کارگردان سرشناس ایرانی از سوی او به 6 سال حبس و 20 سال محرومیت از فیلمسازی و خروج از کشور محکوم شده است.

نسرین ستوده، حقوقدان ایرانی از سوی این قاضی، به 11 سال حبس تعزیری و 20 سال محرومیت از وکالت و 20 سال ممنوع الخروجی محکوم شده. حکمی که بر اساس اعلام همسر نسرین ستوده "بازجویان به نسرین ستوده گفته بودند اجازه نخواهند داد حکمش کمتر از دهسال باشد".

احمد زید آبادی، روزنامه نگار سرشناس ایرانی از سوی قاضی پیر عباسی به حبس، تبعید و محرومیت مادام العمر از حقوق اجتماعی و سیاسی اش محکوم شده و ژیلا بنی یعقوب به 30 سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری.

مجید دری، ضیا نبوی و شیوا نظر آهاری از سوی او تبعید شده اند و بهمن احمدی امویی به خاطر مقالاتش به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده.

وب سایت کلمه گزارش داده است که: رییس دفتر قاضی پیر عباسی، ستاری فر از ماموران وزارت اطلاعات مستقر در دادگاه انقلاب است.  

گفته می شود ستاری فر به طور واضح رفتار پیر عباسی را تحت نظر دارد و به همکاران خود در وزارت اطلاعات گزارش می دهد. لابد آنها می خواهند بدانند این قاضی تازه وارد به چه میزان دستورهای آنان را اجرا می کند.

او حسین رونقی ملکی را به 15 سال حبس تعزیری محکوم کرده و در پاسخ به این وبلاگ نویس که از شکنجه هایش توسط بازجویان شکایت میکرد گفته است: "بازجویان خوب کاری کرده‌اند و ما خودمان دستور دادیم شما را شکنجه کنند حق شما همین است و باز هم میگویم که شکنجه کنند".

محمد مصطفایی که پیش از خروج از ایران وکالت تعدادی از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی را بر عهده داشته در نامه ای خطاب به قاضی پیر عباسی نوشته است:

"شما قاضی دادگاه خانواده بودید، به پرونده‌های خانواده رسیدگی می‌کردید خصومت خانواده را حل و فصل می‌کردید که به دلیل ارتباطات عمیقی که با وزرات اطلاعات و بیت رهبری داشتید قدرتی به دست آوردید که هر کس را یارای به دست آوردن این قدرت نبوده است. بر مسند قضاوت در شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب به اصطلاح اسلامی نشستید و حاکم یکی از شعبات ترویج کننده ظلم و ستم در دستگاه قضایی شدید. پس از انتخابات و اتفاقاتی که پیرامون انتخابات، به دلیل تقلب‌های گسترده‌ای که رخ داد، قضاوت پرونده‌های بازداشت شدگان سیاسی را به عهده گرفتید و با اذن مامورین وزارت اطلاعات به صدور حکم به محکومیت مخالفین دولت و معترضین به نتایج انتخابات و هر آنکس که به نوعی در راهپیمایی‌های پس از انتخابات شرکت کرده بود پرداختید".

این سه قاضی دادگاه انقلاب، همچنان قضاوت پرونده های زندانیان سیاسی و مطبوعاتی را بر عهده دارند و با اینکه هم وکلای حقوق بشر و هم زندانیان سیاسی، مفصلا از تخلفات گسترده آنان سخن می گویند اما پرونده های سیاسی همچنان تنها به این سه قاضی سپرده می شود.

قاضی حداد
حسن زارع دهنوی معروف به قاضی حداد،معاون امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران است.

به نوشته رسانه‌های نزدیک به جنش سبز وی یکی از مقامات قضایی است که در کنار مرتضوی شهریور 1389 مصونیت قاضیی شان تعلیق گردید. به نوشته نشریه روزآنلاین ، «قاضی حداد از طریق اسدالله لاجوردی به تیم دادستانی اوین پیوست و پس از مدتی دادیار زندان شد» ولی «پس از رسوایی مالی و اخلاقی از مقام خود برکنار شده بود»

وی توسط سعید مرتضوی دادستان تهران بعنوان معاون امنیت دادستان تهران منصوب گردیده و عمدتا نام وی در جریان پرونده فعالان سیاسی شنیده می‌شود . برخی از پروندها و احکام قضایی وی:

  • دستگیری اعضای جنبش آزادی ایرانیان و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی / امیر عباس فخر آور به هشت سال زندان محکوم شد.
  • دستگیری اعضای جنبش آزادی ایرانیان و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی / ارژنگ داوودی به پانزده سال سال زندان محکوم شد.
  • دستگیری اعضای جنبش آزادی ایرانیان و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی / فرهاد کهندانی به شش سال زندان محکوم شد.
  • دستگیری اعضای دفتر تحکیم وحدت / علی نیکو نسبتی

  • دستگیری اعضای دفتر تحکیم وحدت/ علی عزیزی

  • دستگیری و محاکمه اعضای سندیکای شرکت واحد


  • محاکمه حشمت الله طبرزدی مدیر مسئول نشریه توقیف شده پیام دانشجو

  • محاکمه قاسم شعله‌سعدی وکیل دادگستری و استاد دانشگاه 
 + پرونده نشریات جعلی دانشگاه امیرکبیر:
اندکی پس از اعلام انحلال انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر توسط رییس دانشگاه و تخریب ساختمان آن، نشریات دانشجویی سحر و ریوار در سطح دانشگاه پخش شد که در آن کاریکاتور خامنه‌ای چاپ و از وی انتقاد شده بود. ۸ تن از اعضای انجمن اسلامی به اتهام چاپ نشریات دستگیر شدند که ۳ نفر از آنان همچنان در بازداشت هستند. دانشجویان ضمن اشاره به توقیف شدن نشریات از مدت‌ها قبل و شواهد فنی که نشان از جعل لوگوی نشریات دانشجویی را دارد چاپ آن‌را انکار کرده اند، اما وزارت علوم، وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی بر متخلف بودن دانشجویان تاکید دارند. قاضی رسیدگی کننده به پرونده نیز قاضی حداد است. 
لازم به ذکر است:
مرتضوی دادستان وقت تهران، حسن دهنوی (مشهور به قاضی حداد)، معاون امنیت وقت دادستان تهران و علی اکبر حیدری فرد، دادیاری که دستور انتقال معترضان به بازداشتگاه کهریزک را صادر کرده بود، قضاتی هستند که خبر تعلیق آنها در رابطه با حوادث کهریزک منتشر شده است. 
قاضی مرتضوی


سعید مرتضوی (زادهٔ ۱۳۴۶ در شهرستان تفت، یزد)، معروف به قاضی مرتضوی، معاون دادستان کل کشور و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز است.

وی پیش‌تر قاضی دادگاه‌های یزد، دادگاه امنیتی تهران (ویژهٔ صدور احکام وزارت اطلاعات)، دادگاه مطبوعات، بانی راه‌اندازی مجدد دادستانی در قوه قضائیه و دادستان تهران از سال ۱۳۸۱ تا هفتم شهریور ۱۳۸۸ بوده‌است که پس از مرگ ۳ تن در بازداشتگاه کهریزک و تغییر ریاست قوه قضائیه از سمت خود بر کنار و یکسال بعد مصونیت قضایی وی در شهریور ۱۳۸۹ توسط دادگاه انتظامی قضات لغو شد. وی از سوی دولت کانادا و کمیته اصل ۹۰ مجلس ششم پیرامون قتل زهرا کاظمی روزنامه نگار و عکاس ایرانی - کانادایی که در بازداشت دادستانی تهران کشته شد، مقصر اعلام شده‌است.
به گزارش کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی برای پیگیری حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری (که در تاریخ ۸۸/۱۰/۲۰ در صحن علنی مجلس قرائت شد)، مرتضوی، دادستان وقت تهران، شخصاً دستور انتقال بازداشت شدگان ۱۸ تیر ۸۸ را به بازداشتگاه کهریزک صادر کرده‌است. این گزارش سخن مرتضوی را که علت انتقال بازداشت شدگان را به کهریزک محدودیت جا در زندان اوین دانسته و علت مرگ ۳ تن از آنها را ابتلا به مننژیت بیان کرده بود رد کرده و مرتضوی را به خلاف‌گویی متهم می‌کند.

۱۳۹۰/۱۰/۲۹

رضا پهلوی به وعده ای که داده بود عمل نمود،ارسال پیش نویس شکایت از علی خامنه ای به شورای امنیت


روزنامه اکسپرس در مقاله ای جزییات و انتشار طرح شکایت از خامنه ای  توسط  رضا پهلوی به شورای امنیت را منتشر نمود

 رضا پهلوی طی‌ یک نامه و گزارشی کامل ،از شورای امنیت سازمان ملل متحد ،در دادگاه کیفری ،خواستارِ برپایی دادگاهی‌  جنایی برای رهبر معظم انقلاب ،آیت الله خامنه‌ای است.
رضا پهلوی که در دسامبر گذشته ،از چنین نامه‌ای گفته بود ،امروز طی‌ گزارشی کامل از جنایت بشری , نقض مستمرِ حقوق بشر رژیم ایران و ارسال آن به تمام اعضای شورای امنیت ، به عهدش وفا کرد.
به دنبال ارسال این مدارک ، سران   دولت‌های مربوطه ،از جمله نیکولا سارکوزی ، خبر گزاری‌های ویژه اکسپرس و فرانس اینفو را فرا خواندند .
آقای پهلوی ،طبقِ ماده هفتم اساس نامه رم ،خواستارِ   یک بازجویی ویژه برای  شخص خامنه‌ای و جنایت ضدِ بشریش  ، می‌باشد .
همچنین ، در این نامه به تقلبی که در انتخابات احمدی نژاد  صورت گرفت ،اشاره شده و باز هم شخص خامنه‌ای را به عنوان قدرتِ اول در سیستم ساختاری رژیم ایران ،مسولِ تمام جنایت و مسائل اتفاق افتاده معرفی‌ کرده است.
از آنجایی که  ایران اساس نامه روم ، که هول مسائل جنایی بشری است  را , امضا نکرده ، بنابر این طبقِ حالت معمول نمی‌توان شکایت کرد. اما این امکان  هست که  گروهی ، حزبی و یا فردی با گزارشی مستند از دادستان , خواستار انجام یک بازجویی ویژه باشند . در این حالت ،حوزه  قضایی دادگاه جنایی ،با وضعیتی روبرو میشود که جزوِ اساسنامه رم نیست. درست مثل آنچه که در ساحل عاج و لیبی‌ اتفاق افتاد.
 '''   نه با  یک ماهیت سیاسی ، بلکه عملی‌ کاملا قضا‌یی  ''''
رضا پهلوی که بیش  از ۳۳ سال در تبعید به سر میبرد ، تمام وقتش را بین پاریس و واشنگتن میگذراند . او که جایگاهِ سیاسی ویژه و بسیار مخصوصی در کشورش داشته است هنوز پس از این همه سال  صدایش برای خارجیان اهمیت دارد.
رضا پهلوی این گزارش ۴۱ صفحه ای ، با عنوان  ''جنایت ضدِ بشری در ایران'' را به همراه عده‌ای  از هم میهناناش , پروژه آزادی خواهی ,‌ مینامد.
 از سرتاسر کشور , ایرانیان زیادی ، به رضا پهلوی و تیمش در  جمع آوری اطلاعات و نام قربانیان کمک کرده اند .
رضا پهلوی و تیمش اعلام کردند که گزارش کامل تر دیگری با شواهد بیشتری در دست تهیه می‌باشد که در آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
از نظر تئوری هیچ مانعی برای در خواست آنان وجود ندارد ، اعضای شورا مثلِ  حالت مثلِ لیبی‌ یا ساحل عاج عمل خواهند کرد .
این گزارش حاصل کاری تیمی است از رضا پهلوی،وکلایش ،مدافعان حقوق بشر،و عده‌ای از هموطنانش . که در ابتدای این گزارش به حوادث انتخابات پر سرو صدای ۲۰۰۹ و تظاهرات میلیونی پس از آن میپردازد و پس از آن نویسندگان این گزارش لیستی طولانی از تمام وقایع جنایی، دستگیریها ،شکنجه ها و  صحنه‌های قتل تهیه دیده اند. بیش از ده‌ها مورد ذکر شده و نامِ تمام قربانیان کاملا مشخص آماده است.
در این گزارش شاهد این نیز هستیم که نظام اسلامی از تجاوز جنسی‌ در زندان‌ها به عنوان شکنجه  استفاده می‌کند 
آقای امانوئل داود ،وکیل فرانسوی رضا پهلوی ،می‌ گوید : این گزارشی سیاسی نیست  , جنایی / قضایی  است.

۱۳۹۰/۱۰/۲۳

بیانیه ی دکتر ابراهیم بابایی (نادر) جانباز جبهه جنگ و زندانی سیاسی از درون زندان رجایی شهر


دکتر ابراهیم بابایی (نادر) جانباز جبه جنگ و زندانی سیاسی زندان رجایی شهر در مورد اصلاحطلبان و انتخابات
در این بیانیه دکتر بابایی تاکید کردند که اصلاح طلبان انتخابات را تحریم نکردند و تنها شرکت نمی کنند متن کامل بیانیه آقای بابایی به شرح زیر است.همانگونه که آگاه هستید مدتی است حاکمیت به طبل انتخابات میکوبد و از این رو احزاب و گروه های سیاسی موضع گیری ها را آغاز کردند . موردی که این انتخابات را با دیگر انتخابات متمایز کرده اتحاد تمام مردم با سازمانها و اصناف و احزاب و… بر موضع تحریم انتخابات است.به تازگی در زندان توسط اخبار رسیده آگاه شدم اصلاحطلبان ادعای تحریم انتخابات را کردند با شنیدن این اخبار به شدت متعجب شدم از آنجایی که بنده در بند ۳۵۰ اوین با سران احزاب مشارکت و مجاهدین انقلاب همبند بودم و اکنون در زندان رجایی شهر کرج با بخش دیگری از اعضاء این احزاب دوران حبسم را میگذرانم و در مورد انتخابات با این آقایون وارد گفتگو شدم و این آقایان در اضهار نظرهایشان منکر هرگونه تحریم انتخابات شدند تنها به شرکت نکردن خود در انتخابات بسنده کردند و حتی بخش هایی از این طیف سیاسی موافق شرکت در انتخابات میباشند و در رودربایسی سیاسی قرار گرفتند.از آنجایی بنده به عنوان یک جانباز جنگ تحمیلی و خانمان سوز در برابر مردم خود مسئول هستم تصمیم گرفتم در این نامه مردم کشورم را همانگونه که از چنگال صدام نجات دادم و هنوز آثار آن خدمت ها برای ملتم بر تن من موجود میباشد اینبار هم به به کمک مردمم بشتابم و آنان را آگاه سازم تا دوباره فریب قشری به نام اصلاحطلب را نخورند . مردم بزرگ ایران این آقایان همچنان سیاست هایی را که نظام در دهه ۶۰ بکار گرفته بود را باور دارند و در انتظار آشتی با حاکمیت نیز میباشند و برایشان خون نداها و سهرابها به هیچ عنوان مهم نیست و برای رسیدن به پست و مقام گذشته خود پا روی تمام مبارزات مردم خواهند گذاشت باید آگاه بود که این آقایان به هیچ عنوان به دنبال تغیرات اساسی برای رسیدن به مردم سالاری و دمکراسی و آزادی های مدنی نبوده و نیستند و همچنان از همان ایدولوژی و مرامی که دهه ۶۰ سر لوحه کارهای رادیکال خود قرار داده بودند پیروی میکنند و ما ملت رنج دیده ایران باید هشیار باشیم تا دوباره فریب نخوریم.
امید به آن که همه ما مردم دست در دست هم در مورد مسائل کشورمان حساس و آگاه باشیم.
اینچنین باد

۱۳۹۰/۱۰/۲۲

برای انقلاب اسلامی بنی صدر کوبیدن رضا پهلوی بسیار واجبتر از کوبیدن جمهوری اسلامی است. دلیل؟


همانطور که در روزهای گذشته در این مقاله آقای کردی به وضوع اشاره شده است، آقای بنی صدر از نامه ۴۹ سال پیش دکتر مصدق شروع کرده است و حالا به اسناد از روز واضح تر ویکی لیکس رسیده است ٫ تا به هوای کوبیدن رژیم شاه ٫ و سرپوش گذاشتن بر رسوایی تاریخی که انقلاب اسلامی ایشان و آقای خمینی به وجود آورده است ٫ به هر قیمتی رضا پهلوی را در افکار عمومی زیر سوال ببرد. چون از خود رضا پهلوی چیزی در دست ندارند و به جز دو اتهام بی اساس بسیار زننده که در سایت ایشان مطرح شد ٫ حمله مستقیم به رضا پهلوی را برای ته مانده اعتبارشان گران دیده اند ٫ ناگهان ایشان تصمیم گرفته اند که با تمام قوا به بهانه درس تاریخ! رژیم جمهوری اسلامی را رها کرده و به رژیم سابق حمله ور! شوند تا شاید بتوانند رضا پهلوی را پیش افکار عمومی خراب کنند. مثلا رضا پهلوی در کتاب زمان انتخاب خود به وضوح مساله حزب رستاخیز را محکوم کرده است و پدر خود را در این موضوع مقصر دانسته است. آقای بنی صدر که ظاهرا حسادت زیادی به محبوبیت آقای پهلوی می کنند ٫ بهتر است در این سن و سال ٫ دست از چنین بازهای کودکانه و احمق فرض کردن خوانندگان خود بردارند و بدانند وقتی ایشان رژیم جمهوری اسلامی را در روزنامه انقلاب اسلامی رها کرده و به رژیم شماه حمله حمله حمله می کنند٫ خوانندگان تیزهوش به راحتی خواهند فهمید که منظور ایشان چیست. 
در واقع د راین راستا چند سئوال  از اقای بنی صدر وجود دارد که ایشان باید جوابگو شوند و اینکه جناب اقای بنی صدر شما که محمد رضا شاه پهلوی را نقد میکنید جوابگو شوید که بورس تحصیلی جناب عالی را چه حکومتی به تو اهدا کرده بود که در پاریس تحصیل کنی؟ دوم اینکه در حساب بانکی جنابعالی در زمانی که به همراه خمینی به ایران بازگشتی چقدر پول داشتی؟ و اینکه جنابعالی در یک قصر در پاریس زندگی میکنی در حال حاضر و باید توضیح دهی که منبع  خرید این قصر به چه گونه است؟
در ضمن سئوالات بسیاری وجود دارد مانند محکوم شدن اقوام ایشان به حکم جاسوسی برای جمهوری اسلامی در دادگاه فرانسه و مسایلی بسیاری مانند ارتباط ایشان با افرادی که هنوز در خدمت جمهوری اسلامی و پایداری ان رژیم تلاش میکنند.
ایشان در توهینی به طرفداران آقای پهلوی گفته اند که مگر مردم ٫ باقالی خورده اند که به دنبال آقای پهلوی بروند! مسلما سطح ادب و دمکراتیک بودن ایشان از همین جا مشخص می شود

۱۳۹۰/۱۰/۱۸

آیا سوء استفاده از نام مصدق عزیز و نامه هاش در نیم قرن پیش برای پیشبرد اهداف سیاسی امروز منطقی است؟



آقای بنی صدر که ظاهرا از فعال شدن آقای پهلوی به هیچ عنوان خوشحال نیست و چند روز پیش با انتشار اتهاماتی بسیار سنگین و به کلی بی اساس و بی سند آقای پهلوی را به دست نشاندگی متهم کرده بود و با واکنش فعالین سیاسی مواجه شد ٫ ظاهرا برنامه خود را عوض کرده است. بدون هیچ مناسبتی ٫ ایشان در جواب این اعتراضات ٫ ناگهان نامه ای را بیرون کشیده و منتشر کرده از مصدق . ظاهرا استراتژی جدید ایشان ٫ این است که چون مستقیما نمی تواند به آقای پهلوی حمله کند ٫ با تمام قوا به حکومت سابق حمله می کند تا بتواند بدون تبعات منفی به خیال خودش ٫ آقای پهلوی که در حکومت سابق هیچ نقشی نداشته است را زیر سوال ببرد و بدین گونه اهداف سیاسی امروزش که همانا خاموش کردن آقای رضا پهلوی را به پیش ببرد. به همین مناسبت ٫ در ظرف چند روز گذشته ٫ ناگهان رژیم فعلی ایران را از یاد برده ٫ و تمام هم و عم اش را بر کوباندن رژیم پهلوی گذاشته است که ۳۳ سال حاکم نیست! از جمله این موارد پیدا شدن نامه ای است که تاریخ آن مربوط به ۴۹ سال پیش است. مسلما هر کسی به تصادف جالب توجه تاریخ پیدا شدن این نامه ۴۹ سال پیش اتهامات بسیار سنگین آقای بنی صدر به آقای پهلوی در ۶ روز پیش و واکنشها باید دقت کند . 

سوال اینجاست٫ که اقای مصدق که رضا پهلوی او را مردی سخت وطن پرست می داند٫ آیا راضی به سوء استفاده ابزاری از نامه هایش در ۴۹ سال بعد برای پیشبرد اهداف یک دسته و گروه خاص سیاسی که خود را مصدقی می دانند بوده است یا خیر؟ مسلما نه مناسبتی در کار است و نه این تصادف می تواند به سادگی یک تصادف باشد. 

جالب اینجاست که سایت انقلاب اسلامی آقای بنی صدر ٫ به روزهای انقلاب اسلامی بازگشته و بیشتر مطالب سایت در نقد و تقبیح رژیم پهلوی است تا رژیم جمهوری اسلامی ! 

آیا اساسا این نامه ها و تاریخ پیدا شدن این مطالب ٫ مساله روز ایران و ایرانیان است؟ آیا اگر مصدق عزیز زنده بود٫ اجازه می داد تفرقه افکنان ٫ از نام و عنوان او اینچنین سوء استفاده کنند؟

آیا سوء استفاده از نام مصدق و نامه هاش در نیم قرن پیش برای پیشبرد اهداف سیاسی امروز منطقی است؟

آقای بنی صدر که ظاهرا از فعال شدن آقای پهلوی به هیچ عنوان خوشحال نیست و چند روز پیش با انتشار اتهاماتی بسیار سنگین و به کلی بی اساس و بی سند آقای پهلوی را به دست نشاندگی متهم کرده بود و با واکنش فعالین سیاسی مواجه شد ٫ ظاهرا برنامه خود را عوض کرده است. بدون هیچ مناسبتی ٫ ایشان در جواب این اعتراضات ٫ ناگهان نامه ای را بیرون کشیده و منتشر کرده از مصدق . ظاهرا استراتژی جدید ایشان ٫ این است که چون مستقیما نمی تواند به آقای پهلوی حمله کند ٫ با تمام قوا به حکومت سابق حمله می کند تا بتواند بدون تبعات منفی به خیال خودش ٫ آقای پهلوی که در حکومت سابق هیچ نقشی نداشته است را زیر سوال ببرد و بدین گونه اهداف سیاسی امروزش که همانا خاموش کردن آقای رضا پهلوی را به پیش ببرد. به همین مناسبت ٫ در ظرف چند روز گذشته ٫ ناگهان رژیم فعلی ایران را از یاد برده ٫ و تمام هم و عم اش را بر کوباندن رژیم پهلوی گذاشته است که ۳۳ سال حاکم نیست! از جمله این موارد پیدا شدن نامه ای است که تاریخ آن مربوط به ۴۹ سال پیش است. مسلما هر کسی به تصادف جالب توجه تاریخ پیدا شدن این نامه ۴۹ سال پیش اتهامات بسیار سنگین آقای بنی صدر به آقای پهلوی در ۶ روز پیش و واکنشها باید دقت کند . 

سوال اینجاست٫ که اقای مصدق که رضا پهلوی او را مردی سخت وطن پرست می داند٫ آیا راضی به سوء استفاده ابزاری از نامه هایش در ۴۹ سال بعد برای پیشبرد اهداف یک دسته و گروه خاص سیاسی که خود را مصدقی می دانند بوده است یا خیر؟ مسلما نه مناسبتی در کار است و نه این تصادف می تواند به سادگی یک تصادف باشد. 

جالب اینجاست که سایت انقلاب اسلامی آقای بنی صدر ٫ به روزهای انقلاب اسلامی بازگشته و بیشتر مطالب سایت در نقد و تقبیح رژیم پهلوی است تا رژیم جمهوری اسلامی ! 

آیا اساسا این نامه ها و تاریخ پیدا شدن این مطالب ٫ مساله روز ایران و ایرانیان است؟ آیا اگر مصدق عزیز زنده بود٫ اجازه می داد تفرقه افکنان ٫ از نام و عنوان او اینچنین سوء استفاده کنند؟

۱۳۹۰/۱۰/۱۷

قابل توجه کسانی که محبوبیت شاهزاده را در داخل ایران مخفی میکنند،درد دل دانش اموزان دختر در ایران

در این فیلم که زمان ان مشخص نیست اما ا زمصاحبه دختران مشخص است که مربوط به دوران ریاست جمهوری  اقای خاتمی بوده دختران درد دلهای خود را بیان میکنند و اینکه از هر گونه ازادی اولیه برخوردار نیستند و نارضایتی خود را از حکومت بدون ترس در مقابل دوربین بیان میکنند.
در این میان دختری که به راحتی خواهان بازگشت ولیعهد به ایران است(دقیقه 1:20) و ایشان را تنها شخصی معرفی میکنند که میتواند ان ازادی های اولیه انسانی را برای او و جوانان همنوع خودش فراهم کند.


باها به این مطلب اشاره کرده ایم که در داخل ایران خیلی از مردم ارزوی بازگشت ولیعهد را دارند، اما ایا این رژیم با برخورد و ترس و وحشتی که در بین مردم در این مدت ایجاد کرد ایا این فرصت و توانایی را به جوانان داده است که بتوانند به صورت گسترده نام او را صدا کنند و خواهان بازگشت رضا پهلوی به ایران باشند؟
بدون تعارف همگان به خوبی میدانیم رضا پهلوی یکی از چهره های مورد قبول مردم داخل است اما ترسی که از حمایت روشن و مستقیم از ایشان وجود دارد کمی شرایط را سخت کرده،با این حال باید به این موضوع هم پرداخت که رژیم جمهوری اسلامی تمام راههای ارتباطی با داخل ایران را بسیار محدود کرده و مردم داخل از یک فقر و بحران خبری رنج می برند که باید به جامعه جهانی گوش زد کنیم که به جای بر افروختن اتش جنگ و هزینه های میلیاردی و خرابی های جنگ پرهیز کنند و با کمترین هزینه امکانات دسترسی به اخبار صحیح را در اختیار مردم قرار دهند.اینکه در اکثر کشورها درچندین سال اخیربه وضوع نشان داده است که  اینترنت تاثیر گذار ترین بخش دربه وجود امدن انقلابها و براندازی رژیمهای دیکتاتور بوده شکی نیست و باید به سمت ان پیش رفت و مردم ایران را از این فقر خبری نجات داد.



۱۳۹۰/۱۰/۱۴

جناب اقای شریعتمداری جنبش سبز سه هزار میلیارد پول نیست که دزدی شود واب از اب هم تکان نخورد

روزنامه کیهان سوزش و ترس جناب اقای شریعتمداری را از فعالیتهای گسترده رضا پهلوی در راستای برقراری اتحاد و یکدست کردن اپوزیسیون بر علیه رژیم جمهوری اسلامی را با دروغ پردازی و عوام فریبی یکبار دیگر بر ضد ایشان نشان داد که در این راه عزم خود را جزم نموده و از تمام نیروهای داخلی و خارج از کشور خود برای کمرنگ کردن فعالیتهای ضد رژیم ولایت فقیه که توسط رضا پهلوی صورت میگیرد، استفاده میکند.
اینکه  کیهان شریعتمداری در مقاله ای  برای چندمین بار به رضا پهلوی تاخته و سعی بر این دارد که طرفداران واقعی جنبش سبز چه در داخل و خارج را با ذهنیتی مواجع کند که رضا پهلوی قصد تصرف جنبش سبز را دارد.
اما سئوال از اقای شریعتمداری این است که ایا دفاع از حقوق انسانی اقایان موسوی و کروبی را تصرف جنبش سبز مینامید یا اینکه برخورد شدید ، سرکوب و کشتار و زندانی کردن و حمله به کوی دانشگاه را تصرف باید نامید؟
شما با کشتن و ریختن خون جوانان مملکت در وقایع بعد از انتخابات تا چندین روز خفه خون گرفته بودید و بعد هم در مقاله های متعدد این کشتار و دستگیریها را تایید میکردید به گونه ای قصد تصرف این جنبش را داشته اید و یا به زبان عامیانه تر بگویم اینکه قصد نابود کردن ان را داشته اید.
مردم ایران باهوش تر از ان هستند که با مقاله های معروف به کیهان شریعتمداری از ادامه راه  و هدف جنبش سبز کوتاه ایند و اینکه رضا پهلوی در این راه فقط  ارمانهای جنبش سبز را زنده نگه داشته و اتفاقا تمام تلاش ایشان به این ختم میشود که تو و همفکرانت در بیت رهبری نتوانید در قلب این جنبش راه پیدا کنید و در مقابل شما تسلیم نشوند.
اقای شریعتمداری معمولا تا دزد نباشی دیگران را دزد نخواهی دید.جنبش سبز فریاد و حرکتاعتراضی مردم ستمدیده ایران است که بعد از 32 سال حکومت امام زمانی و ولایت فقیه به تنگ امده اند و مقابل تو و همدستانت ایستادگی کردند تا کشورشان را از اشغال شما دزدان جان و مال و ناموس انها در اورند و در این راه رضا پهلوی از همان روزهای اول حمایت خود را از این جنبش اعلام نمود.