به مناسبت چهارم ابان سالروز تولد شاه فقید به سئوالی که مدتها در ذهنم هست و احساس میکنم که جوابش را انهایی باید بدهند، که بعد از گذشت 32 سال از انقلاب ننگین خمینی و کشورهای
غربی که بزرگی و عظمت ایران و ثبات و پایداری ایران و ایرانی را نمیخواستند و بوی نفت و ثروت ایران که عقده در دلهایشان بر انداخت و توانستند با تبلیغات منفی بر علیه شاه ایران دسیسه خود را به ثمر برسانند و مردم ایران را به این روز برسانند.
این روزها به ان می اندیشیم که اگر دنیای مجازی نبود و اگر اطلاع رسانی نمیشد ایا هنوز باید به اخبار و تکرار دروغ پردازیهای جمهوری اسلامی ایران و رادیو و تلوزیونی که چه در داخل و چه خارج از ایران همواره به خراب کردن چهره نظام و شخص شاه پرداخته است گوش میکردیم و حقایق انچه بر ما گذشت را درک نمی کردیم.
همگان بعد از گذشت این 32 سال به خوبی متوجه شدیم که چه کلاه گشادی بر سرمان رفته اما متاسفانه با توجه به آه و ناله ای که همه اقشار مردم از این حکومت دروغین و غالب شده بر ما میکنند اما هرگز به یک نتیجه و ایده واحدی برای رهایی از چنگال این حکومت و نظام غاصب نرسیده ایم.
اینکه فرهنگ،تاریخ و تمدن و اثار باستانی ایران به تاراج رفته و 8سال جنگ تحمیل شده توسط خمینی دجال که ویرانگی و عقب ماندگی را به ارمغان اورد و در واقع یاران باقی مانده اش چه بسا بیش از اوایل انقلاب دست به غارت این مملکت و منابع ان زده اند بیراهه نگفتیم که نمونه بارز ان اختلاس و دزدی سه هزار میلیلاردی ماه اخیر بوده که در نوع خود بی سابقه است.
در واقع جمهوری اسلامی با لابی های ایرانی و غیر ایرانی بسیار تشکیلاتی و حتی با ترور و خرج کردن هزینه های هنگفت توانست بسیاری از فعالان سیاسی را به بیراهه و از هدف اصلی خود دور کند هیچ شکی نیست و برای تداوم این هدف از هیچ تلاش و کوششی کوتاهی نخواهد کرد.
در این برهه زمانی که همه به خوبی درک کردیم که این نظام جز سرافکندگی و بدنامی برای ما ایرانیها چیز دیگری باقی نگذاشته و وجهه تاریخی و فرهنگی ما را به طور کامل از بین برده اند ،ایا باز هم باید اسیر مافیای رسانه ای باشیم که در این بهران سیاسی رژیمولایت فقیه به مسایلی می پردازند که فقط در راستای تقویت سیاستهای جمهوری اسلامی است و فقط نظام و عوامل داخلی و خارجی انها را خوشحال میکند و اینکه حقایق را به مردم بازگو نمی کنند.
در این فقدان رسانه های منصف و بی طرف مردم ایران باید به دنبال یافتن حقایق و مطالبات خود فعال باشند و بدانند که چه اتفاقی برای زندگی انها ،فرزندانشان و سرزمینشان ایران افتاده است باید از خود بپرسند که چه میخواهند و ایا اینکه عظمت و بزرگی که ایران در دوران پهلوی به ان دست یافته بود را چگونه و چرا از دست داده اند؟
اینکه مردم ایران حافظه تاریخی خود را فراموش و گاهی هم نشان از ان است که این حافظه تاریخی را کلا از دست داده اند بسیار درد اور است.حضور در انتخابات متوالی خود نشان از این دارد که ملت ایران هدف بزرگی را که باید دنبال ان باشند را به سادگی از ان عبور میکنند که در واقع، فراموشکاری مردم نسبت به جنایات این رژیم و عوامل ان خود می تواند دلبلی برای حضور مردم در انتخاباتهای گوناگون دیده ایم.
اینکه یکبار تصمیم بگیریم و برای رسیدن به این هدف از هرتفکر و ایدئولوژی سیاسی برای از بین بردن نظام چپاول گر،جمهوری اسلامی ایران، دست به دست هم دهیم و اتحاد را بیشه فعالیتهای تشکیلاتی و سازمانی خود کنیم و حتی این ایده را در متن جامعه در بین افراد با سلیقه های مختلف نهادینه کنیم که تنها راه نجات و ازادی میهنمان اتحاد است و اینکه بدانیم به کجا می رویم و از اینده خود چه چیزی را طلب خواهیم نمود.
اینکه سالها با سرور و شادمانه گفتید شاه رفت !!!ایا از خود پرسیده اید که شما کجا رفتید؟؟؟
این سئوالیست که جوابش را همه کسانی که به دنبال یک حکومت سکولار دموکرات و ازادی خواهی هستند به خوبی میدانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر